کان رسولُ الله صَلی الله علیه و آله
خطرناکترین پدیدهای که میتواند در پسا کرونا اتفاق بیفتد این است که جامعه بشری، تحت فضای حکمرانی مجازی غرب قرار بگیرد. کاری که غرب کرده این است که یک بار انسان را به زمین آورده و محصور نموده، ارتباط او را با آسمان قطع کرده و او را زندانی کرده است، این بار غرب میخواهد انسان را از درون این زندان به درون سیاهچال(فضای مجازی) ببرد.
جنگهای جهانی اول و دوم توسط غرب ایجاد شد و تا نقطهای ادامه یافت که تمام جامعه جهانی مجبور شدند تا طرح خود ساخته "صلح پایدار" را قبول کنند. این طرح با شکل گیری سازمان ملل انجام شد و از آن طریق، حاکمیت قدرتها را به کل جهان اعمال نمودند.
ذکر کمالات و اسماءالحسنای الهی و شمارش این اسماء و صفات، در قرآن کریم و روایات به صورتهای ترکیبی یا بهصورت انفرادی، هر کدام، دارای جهات خاصی است؛ ولی عموماً از دو ویژگی اصلی برخوردار است:
1- برهان پذیری و مستدل بودن
حکما و فلاسفه الهی میگویند: خداوند متعال، هستی محض است و وجود و هستی، منشأ هر کمالی است؛ پس او دارای هر کمالی می باشد. ذکر اوصاف کمال در پایان آیات قرآن کریم نیز استدلال بر اسماء و افعالی است که در آن آیه ذکر شده است که اصطلاحاً آن را «حکومت اسماء کلی بر اسماء جزئی» مینامند.
2- ذکر اسماء و صفات الهی همراه با دعوت
ذکر کمالات و اسماء و صفات حسنای الهی به انگیزه خودستایی نیست؛ بلکه این ادعاهای مبرهن و مستدل، دعوتنامههای خداوند، به بندگان سعادتطلب است که خدای تو اینچنین است و تو نیز اینگونه باش.
روشن است که متوسل شدن به اسباب از دیدگاه عقلانی، امری مطلوب و حتی ضروری میباشد و کمتر کسی در اصل آن تردید دارد؛ اما در میان مذاهب اسلامی، دو نگرش کاملاً مخالف، درباره این مسئله وجود دارد. برخی مانند وهابیون، توسل را با اصل توحید ناسازگار دانسته و حکم به بطلان آن میدهند. آنها معتقدند توسل بدعتی است که در دین اسلام نهاده شده و حرام است و انسان مسلمان نباید به مسائلی که در آن شائبه شرک و کفر وجود دارد، وارد شود. در مقابل، بیشتر مسلمانان بر این باورند که توسل نهتنها با توحید ناسازگار نیست، بلکه عاملی مفید و سازنده برای رسیدن به مقصود و رهایی از مشکلات است. این اعتقاد، مبنای سیره عملی آنها در طول تاریخ بوده است.
در این باره پرسشهای فراوانی مطرح است:
- ما چه تصور و تصویری از نوجوانان خود داریم؟
- آیا فرزندمان همانست که تصور داریم و تصور کردهایم؟
- تا چه اندازه تصور ما از فرزندمان با آنچه که هست واقعیت دارد و تطبیق میکند؟
- آیا تصور ما از فرزندمان دقیقاً منطبق بر موازین ارزشی و علمی است یا اینکه میخواهیم همانندسازی کنیم؟
- آیا بهراستی از خودمان تصوّر و تصویر روشن و کاملی داریم و خود را چگونه میبینیم؟
- آیا همراه تغییرات و تحولات سنی فرزندمان، خود را محتاج تغییر رفتار نسبت به او میدانیم و آیا این امر بهراحتی امکانپذیر است؟
- آیا بهخوبی میدانیم که مهمترین ویژگی و خصوصیت دوران نوجوانی چیست که با شناخت آگاهانه و عالمانه آن ویژگی، بهتر بتوان نیازهای او را در این دوران سرنوشتساز شناخت و تا حدی درصدد رفع آن نیازها برآمد؟
واقفیه کسانی هستند که به بهانههای واهی، در مورد یک حجت خدا توقف نموده و پیشوای الهی بعدی را نمیپذیرفتند. جریان واقفیه شامل موارد فراوانی بوده که حتی قبل از تاریخ اسلام نیز وجود داشته است. این توقف بر حجت خدا در تاریخ اسلام، ظهور و بروز بیشتری داشته است. هرگاه یکی از پیشوایان الهی از دنیا میرفتند، گروهی به دلیل اینکه شخصیت رهبر گذشته را خیلی ارزشمند و استثنایی میدانستند، بر روی رهبر گذشته توقف میکردند و رهبر آینده را قبول نمیکردند.
واقفیه قبل از اسلام:
وقتی که حضرت موسی(ع) از دنیا رفتند و مدتی بعد، حضرت عیسی(ع) اعلام رسالت کردند، چون قوم یهود، سخت روی شخصیت حضرت موسی(ع) تکیه داشتند و معتقد بودند که حضرت موسی(ع) دارای شخصیت والا و بینظیری بوده و بر آن حضرت توقف نمودند؛ لذا حضرت عیسی(ع) را بهعنوان پیامبر الهی، نپذیرفتند. همین گونه بود که وقتی حضرت رسول اکرم(ص) اظهار رسالت کردند، چون مسیحیان معتقد بودند که حضرت عیسی(ع) بیبدیل است، از این جهت بر آن پیامبر خدا تاکید نموده، پیامبر اسلام(ص) را نپذیرفتند و این یعنی توقف بر حضرت عیسی(ع).
در جهانی زندگی میکنیم که شاهد فراز و نشیبها و تحولات گوناگونی بوده و خواهد بود. با رشد علمی و تحولات حیرت انگیز تکنولوژی و شکوفایی استعدادها و رشد عقلانی انسانها، دگرگونیهای عدیدهای را ناظر هستیم.
این تغییرات و تحولات در حدی است که مناسبات انسانی و ارزشها را نه تنها تغییر داده، بلکه دگرگون و واژگونه کرده است. اینجاست که این سؤال مطرح میشود که آیا امکان دارد با توجه به متغیرات فراوان عالم، اصول ثابتی در زندگی انسانها وجود داشته باشد؟
در جواب باید گفت قطعاً اصولی همچنان ثابت تا به امروز وجود داشته و دارد و تا پایان این جهان، وجود خواهد داشت؛ این اصول تغییر ناپذیرند و مردم برای تداوم زندگی سالم انسانی خود، باید به آنها پایبند باشند و لازمه زندگی انسان، "کما هو حقه" رعایت، توجه و عمل به این اصول ثابت زندگی است و در غیر اینصورت انسانها با مشکلات و عوارض گوناگون و حتی غیرمنتظرهای مواجه میشوند که عموماً قابل جبران هم نبوده و جامعه و افراد آن را به "چه کنم چه کنم" مبتلا مینماید.
إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ
درگذشت استاد بزرگوار و صنعتگر پرتلاش حاج آقا محمد فولادگر را به همه همسنگران، جامعه علمی و دانشگاهی، صنعتگران شریف، بهویژه خانواده معزّز و مکرم آن فقید سعید، تسلیت عرض نموده و از خداوند قادر متعال علوّ درجات آن عزیز بار یافته به ملکوت، و برای بستگان و وابستگان و فرزندان فرهیخته و برومندش بهویژه آقای دکتر حمیدرضا فولادگر، نماینده مردم شهیدپرور اصفهان در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی، صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت مینمایم.
مرحوم حاج آقا محمد فولادگر، عمر پربرکت خود را وقف خدمت به قرآن، نهجالبلاغه، اخلاق، معارف اسلامی و صنعت نمود و توانست استوانههای علمی، دینی و صنعتی را به جامعه عرضه کند که ان شاء الله، باقیاتالصالحات فراوان و کمنظیری از خود بر جای گذاشته است.
او که مردی مخلص، بیادعا، سادهزیست، پرتلاش، پرمایه و مردمی بود، میتواند چراغ راه همگان باشد.
روحش شاد و یادش گرامی.
برای بشریت خُرد شده و نگونسار امروز، آیا راه نجاتی جز شناختن و شناساندن ارزشهای متجلی در حسین علیه السلام، راه دیگری هست؟
امروزی که:
ظلمات الحاد،
زمهریر پوچی،
دوزخ اسراف و اشرافیگری،
سرگردانی و یاوهسرائی،
اباحه گری و عریان گرایی،
ارزش کُشی و خدا فراموشی،
دنیا دوستی و وارونگی حقایق،
شکمبارگی و شهوترانی،
ظلم و ستم بارگی،
جهنم فقر و محرومیت،
در آن ساری و جاری است، در دنیایی که نسل جوانش سرگشته، حیران و مبتلا به "بحران محبوب" است، آیا حقیقتی سودمندتر از "حسین شناسی" و "حسین دوستی" وجود دارد؟
آیا جز شناختن و شناساندن ارزشهای متجلی در حسین(ع) راه دیگری هست؟
تنها راه نجات، رویکردی دقیق و همه جانبه به ارزشهای الهی، از گذرگاه حسین(ع) میباشد.
مصطفی نیلیپور