مصطفی نیلی‌پور

نوشته‌ها و گفتارهایی در کسوت معلمی

مصطفی نیلی‌پور

نوشته‌ها و گفتارهایی در کسوت معلمی

مصطفی نیلی‌پور
آخرین نظرات

راه‌نمایی و چاه‌نمایی در قرآن کریم

سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۵۲ ق.ظ

باسمه تعالی

پروردگار مهربان در کتاب آسمانی خود در وهله اول، چاه‌ها، گردنه‌ها و پیچ‌های خطرناکی که ممکن است بر سر راه انسان‌ها وجود داشته باشد را به انحاء مختلف، به آنان نشان می‌دهد تا بشر بتواند با هوشیاری و آگاهی از این مخاطرات و خطرات پیش رو رهائی یافته و تنها "راه" که همان مسیر سعادت و حیات طیبه است را برگزیند.

به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری، این کتاب الهی بیش‌از آن‌که "راه‌نما" باشد "چاه‌نما" است، چراکه راه یکی است ولی چاه‌ها فراوان و تزئین‌شده و وسوسه ‌انگیز هستند و قدرت انتخاب و اختیار که موهبتی خدایی است، ممکن است مورد غفلت قرار گیرد.
علامه جوادی آملی در این زمینه، مطلب را در قالب "چاه و جاه" مطرح کرده و می‌گویند: خدای سبحان چاه‌های سر راه بشر را نشان داد تا که به "جاه" برسد.
پیامبر اکرم(ص) تحت عناوین مختلفی این مهلکات را عنوان نموده‌اند.
حضرت علی(ع) در قالب مَصارعُ العقول(لغزشگاه‌های عقول) و گردنه‌های سر راه انسان‌ها و تعبیرهای دیگری، بیاناتی ایراد فرموده‌اند.
مولوی در این زمینه تحت عنوان خُبث‌ نفس در قرآن به این مسئله اشاره نموده ‌است:

جمله قرآن شرح خُبث نفس‌هاست        بنگر اندر مصحف آن چشمت کجاست


و در بیانی دیگر چنین می‌گوید:

موسی و فرعون در هستی توست        باید این دو خصم را در خویش جست


جای ‌جای قرآن، مشحون از بیان کجراهه‌ها، بیراهه‌ها، سراب‌ها و خُبث‌ها، شقاوت‌ها و باطل خواهی‌های انسان‌ها در طول تاریخ است.
این واقعیت‌های تلخ بشری در قرآن مجید به‌صورت‌های گوناگونی بیان ‌شده است:


الف) در قالب کلی و تحت عنوان "الهام فجور": در سوره مبارکه شمس پس ‌از بیان چند سوگند، می‌فرماید: فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا. خدای سبحان به‌عنوان امری فطری و خدا آموز، تشخیص و شناخت فجور و تقوا را به همه آدمیان تفهیم نموده و شاید این‌که فجور را مقدم بر تقوا قرار داده، حکمتش این باشد که اگر انسان‌ها به‌خوبی فجور شناس و فجور گریز شدند، قطعا مسیر تقوا بر آنان هموار و هموارتر خواهد گردید.


ب) در قالب برش‌های تاریخی بر عملکرد اقوام، گروه‌ها و افراد: از ابتدای تاریخ تا صدر اسلام، گروه‌ها و اقوام فراوانی بوده‌اند که در جهت مقابله با راه انبیاء عمل می‌کرده‌اند. عملکرد قابیلیان، نمرودیان، ثمودیان، عادیان و فرعونیان و امثال ابولهب‌ها و ابوجهل‌ها در صدر اسلام، همه و همه بیانی است از ساقط‌ها و به چاه افتاده‌ها که می‌تواند برای هر صاحب اندیشه و خرد، عبرت‌آموز باشد که مباد در چاهی بیفتی؟!


ج) در قالب پند و اندرزهای گوناگون: قرآن کریم به صورتی ناصحانه انسان‌ها را از سقوط در کوره راه‌ها و چاه‌های فراروی  برحذر می‌دارد که در این زمینه الی ماشاء الله آیات فراوانی وجود دارد.


د) در قالب انذارها و هشدارهای متعدد: در آیات فراوانی مسئله انذار، مطرح ‌شده و قرآن با هشدارها و بیدار باش‌های خودخواسته که مبادا انسان‌ها در چاهی یا در چاه‌هایی بیفتند.


هـ) در قالب تصویر عزیزان و ذلیلان تاریخ: از این طریق، قدرت تشخیص و بصیرت انسان را افزون می‌کند تا از ذلیلان و ساقط‌ها نباشد و نشود.


ط) در قالب انجام عملی امر به ‌معروف و نهی ‌از منکر: به مسلمانان آموزش می‌دهد که درصدد گسترش بایدها و معروف‌ها بوده و مانع از انجام منکرها باشید تا شاید از به چاه افتادن دیگران جلوگیری شود.


ی) در قالب معرفت دادن به انسان‌ها از عنصر ارزشمند و الهی اختیار: به انسان می‌گوید: مختار آفریده شده‌ای و در صعود و تعالی و نیز سقوط و نزول و در چاه افتادن‌ها، خود انتخاب‌گری و بدین ‌ترتیب اهمیت پدیده والای اختیار را برای ما انسان‌ها روشن نموده تا به سوء اختیار مبتلا و درنهایت معذب نگردد، إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا(انسان، آیه 3) و در بیانی دیگر مسئله "اَحسَنِ تَقویم" بودن و به "اَسفَلِ‌ سافلین" قرار گرفتن او که همان چاه اندر چاه افتادن است را به انسان‌ها آموزش می‌دهد.


ح) در قالب فرجام‌شناسی به چاه افتاده‌ها: از طریق ورود به تونل زمان و به چاه افتادن‌های آن ‌جهانی و بیان جایگاه این قبیل افراد با عناوین "هاویه" و "سَقر" و درکات اُخروی، بلکه انسان‌ها بیدار و عاقبت‌اندیش شوند.


و) در قالب مصداق‌ها: هر انسانی ممکن است مبتلا به خصلت‌های ناشایست و رذیله‌ای بشود که درنهایت، همان به چاه افتادن اوست. این موارد در قرآن فراوان می‌باشد. ذیلاً به برخی از این چاه‌های موردی اشاره می‌کنیم:


۱) چاه بت‌گری نفس: این امر در آیات زیادی ذکر شده أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ، پس آیا کسی که معبودش را هوای نفسش قرار داده دیدی(جاثیه، آیه 45)؟


2) چاه غفلت: خدای متعال در این رابطه می‌فرمایند: وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ، و [نسبت به ذکر خدا] از بی خبران مباش(اعراف، آیه 205).


3) چاه مکر و حیله: يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا، [به گمان باطلشان] می‌خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند(بقره، آیه 9).


4) چاه تقلید از نیاکان: مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ، اینان عبادت نمی‌کنند مگر به همان صورت که پدرانشان از قبل عبادت می‌کردند(هود، آیه 109).
5) چاه استهزاء:


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ، ای اهل ایمان! نباید گروهی، گروه دیگر را مسخره کنند(حجرات، آیه 11)؛
وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ، و هنگامی که با اهل ایمان دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم و چون با شیطان‌هایشان [که سرانِ شرک و کفرند] خلوت گزینند، گویند: بدون شک ما با شماییم، جز این نیست که ما [با تظاهر به ایمان] آنان را مسخره می‌کنیم(بقره، آیه 14)؛
مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ، هیچ پیامبری برای هدایتشان نمی‌آمد مگر این‌که او را مسخره می کردند(یس، آیه 30).


6) چاه بخل: الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ، کسانی هستند که همواره بخل می‌ورزند و مردم را به بخل وا می‌دارند(حدید، آیه 24).


7) چاه فساد: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ، در خشکی و دریا به سبب اعمال زشتی که مردم به دست خود مرتکب شدند، فساد و تباهی نمودار شده است(روم، آیه 41).


8) چاه بَغی: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ، ای مردم! تجاوز و سرکشی شما فقط به زیان خود شماست(یونس، آیه 23).


9) چاه فتنه:

الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ، فتنه [که شرک، بت پرستی، بیرون کردن مردم از خانه و کاشانه و وطنشان باشد] از قتل وکشتار بدتر است(بقره، آیه 191)؛
وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ، و فتنه [شرک و بت پرستی] از کشتار بزرگ‌تر است(بقره، آیه 217).


10) چاه شک: أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، آیا در موردخدا که آفریننده آسمان‌ها و زمین است، شکی هست(ابراهیم، آیه 10)؟.


11) چاه استکبار: أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ، شیطان سر پیچید و تکبّر ورزید و از کافران شد(بقره، آیه 34).


12) چاه استغنی: كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى، این‌چنین نیست [که انسان سپاس گزار باشد] مسلماً انسان سرکشی می‌کند برای این‌که خود را بی نیاز می‌پندارد(علق، آیه 6 و 7).


13) چاه خدافراموشی: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ، و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد(حشر، آیه 19).


14) چاه بیهوده پنداری: أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى، آیا انسان گمان می‌کند بیهوده و مهمل [و بدون تکلیف و مسؤولیت] رها می‌شود؟!(قیامت، آیه 36).


15) چاه اسراف: إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ، بی تردید اسراف کنندگان و ولخرجان، برادران شیاطین‌اند(اسراء، آیه 27).


16) چاه تکاثر: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ، مباهات و افتخار بر یکدیگر [به ثروت و کثرت نفرات] شما را [از پرداختن به تکالیف دینی و یاد آخرت] بازداشت(تکاثر، آیه 1).


17) چاه ستم‌بارگی:
إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ، یقیناً برای ستمکاران عذابی دردناک است(ابراهیم، آیه 22)؛
إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ، بی تردید خدا گروه ستمکار را هدایت نمی کند(احقاف، آیه 10).


18) چاه حسادت: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، بگو: به پروردگار سپیده دم پناه می‌برم، از زیان مخلوقاتی که [با انحرافشان از قوانین الهی به انسان] ضرر می‌رسانند(فلق، آیه 1 و 2).
19) چاه غوایت(بی‌هدفی): قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ، گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه می‌کنم، مگر بندگان خالص شده‌ات را(ص، آیه 82 و 83).


20) چاه زَیغ: رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً، پروردگارا! دل هایمان را پس از آن‌که هدایتمان فرمودی منحرف مکن، و از سوی خود رحمتی برما ببخش(آل‌عمران، آیه 8).


21) چاه افک- افتری: کافران چون ایمان نیاورده و پذیرای هدایت قرآنی نشده بودند درباره قرآن به مومنین می گفتند: "هذا إِفکٌ قدیم"، یعنی اینکه این دروغی قدیمی است(احقاف، 11).


22) چاه جهل: أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ، به خدا پناه می‌برم از این‌که از نادانان باشم(بقره، آیه 67).


23) چاه وسوسه: مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ، از زیان وسوسه گر کمین گرفته و پنهان، آن‌که همواره در سینه‌های مردم، وسوسه می‌کند(ناس، آیه 4 و 5).


24) چاه اِثم: وَمَنْ يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ، و هر کس مرتکب گناهی شود، فقط به زیان خود مرتکب می‌شود(نساء، آیه 111).


25) چاه تطفیف(کم دهی و افزون خواهی): وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ، نفرین بر آنان که موقع پرداخت، کم می‌دهند و زمان دریافت، افزون خواهند(مطففین، آیه 1).


26) چاه هُمَزَه- لمزه(عیبجویی): وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، وای بر هر عیب جوی بدگوی (همزه، آیه 1).


27) چاه فحشاء: قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ، بگو: پروردگارم(فحشاء) کارهای زشت را چه آشکارش باشد و چه پنهان، حرام کرده است(اعراف، 32).


28) چاه چشم‌چرانی: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ، به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را [از آنچه حرام است مانند دیدن زنان نامحرم و عورت دیگران] فرو بندند(نور، آیه 30).


29) چاه تبرّج(خودنمایی): وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى، و [در میان نامحرمان و کوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهلیت پیشین [که برای خودنمایی با زینت و آرایش و بدون پوشش در همه جا ظاهر می‌شدند] ظاهر نشوید(احزاب، آیه 33).


30) چاه ظنّ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ، ای اهل ایمان! از بسیاری از گمان‌ها [در حقّ مردم] بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمان‌ها گناه است(حجرات، آیه 12).


31) چاه شرک: لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ، به خدا شرک نورز، بی تردید شرک ستمی بزرگ است(لقمان، آیه 13).


32) چاه خیانت: إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ، خداوند قطعا خائنان را دوست ندارد(انفال، آیه 58).


33) چاه غیبت: وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا، و از یکدیگر غیبت ننمایید(به هیچ وجه غیبت جایز نیست)(حجرات، آیه 12).


34) چاه کتمان شهادت: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ، و ستمکارتر از کسی که شهادتی را که از خدا نزد اوست پنهان کند، کیست(بقره، آیه 140)؟.


35) چاه تکذیب قیامت: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ، وای در آن روز بر تکذیب کنندگان، آنان که همواره روز جزا را تکذیب می‌کنند(مطففین، آیه 10 و 11).


36) چاه مناع الخیر بودن: مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ، به شدت بازدارنده [مردم] از کار خیر و متجاوز و گنهکار است(قلم، آیه 12).


37) چاه قمار و شراب: إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ، جز این نیست که همه مایعات مست کننده و قمار و بت‌هایی که [برای پرستش] نصب شده وپاره چوب‌هایی که به آن تفأل زده می‌شود، پلید و از کارهای شیطان است(مائده، آیه 90)؟.


38) چاه اَخدان: رابطه پنهانی نامشروع زن با مرد یا مرد با زن. انتخاب دوست پسر یا دوست دختر.
وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ، نباید مردان در خلوت و پنهان رابطه نامشروع با زنان و دختران داشته باشند(مائده، آیه 5)؛
وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ، نباید زنان و دختران در خلوت و پنهان رابطه نامشروع با مردان و پسران داشته باشند(نساء، آیه 25).


39) چاه تنابز القاب: وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ، و با لقب‌های زشت و ناپسند یکدیگر را صدا نزنید؛ بد نشانه و علامتی است این‌که انسانی را پس از ایمان آوردنش به لقب زشت علامت‌گذاری کنند (حجرات، آیه 11)؟.


40) چاه تجسس: وَلَا تَجَسَّسُوا، و [در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند] تفحص و پی جویی نکنید(حجرات، آیه 12).


41) چاه حب مال: وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ، و همانا او نسبت به ثروت و مال سخت علاقه‌مند است [و به این سبب بخل می‌ورزد](عادیات، آیه 8).


42) چاه تضییع حقوق یتیمان: وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ، و به مال یتیم جز به روشی که نیکوتر است، نزدیک نشوید(انعام، آیه 152).


43) چاه نفاق: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ، و مانند کسانی نباشید که [از روی تظاهر] گفتند: شنیدیم در حالی که [از روی حقیقت] نمی‌شنوند(انفال، آیه 21).


44) چاه ریاکاری: الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ، هم آنان که همواره ریا می‌کنند(ماعون، آیه 6).


45) چاه یأس و ناامیدی: فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ، بنابراین از ناامیدان مباش(حجر، آیه 55).


46) چاه سرمستی: إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ، قطعاً خدا افراد سرمست [متکبر و مغرور] را دوست ندارد(قصص، آیه 76).


47) چاه اعراض از آیات الهی: وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ، و هیچ آیه ای از آیات پروردگارشان برای آنان نمی‌آید مگر این‌که از آن روی می‌گردانند(یس، آیه 76).


48) چاه تفرقه افکنی: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا، [شما ای اهل ایمان!] مانند کسانی نباشید که پس از آن‌که دلایل روشن برای آنان آمد، پراکنده و گروه گروه شدند و [در دین] اختلاف پیدا کردند(آل‌عمران، آیه 105).
چاه حس‌گرایی، چاه تسویف(امروز و فردا کردن‌ها)، چاه پیامبرکشی، چاه خشم، چاه تحیّر و سرگردانی، چاه پیمان‌شکنی، چاه تفرعن، چاه فرزند پرستی، چاه مال پرستی، چاه قدرت پرستی، چاه خود رأیی، چاه رَب پنداری، چاه کمال پنداری، چاه شبهه افکنی، چاه حرص و آز، چاه مرید پروری، چاه بُرج پرستی، چاه فرصت سوزی، چاه انکار حقایق، چاه لجاجت.


و موارد دیگری که هرکدام در طول تاریخ و هم امروز، گرفتاری‌های فراوانی را برای انسان‌ها ایجاد و مانع تعالی آنان گردیده است.
چاه‌ها و کجراهه‌های ذکر شده هر کدام در یک تراز سقوط و نزول برای انسان‌ها نیستند؛ برخی در حد سقوط اندر سقوط اند که به تعبیر قرآن کریم، انسان استحاله شده، "کالأنعام" معرفی گردیده‌است. برخی در حد نفرین‌اند، مانند مفاهیم وَیل، وَیح، عده‌ای به‌صورت عذاب برزخی و بعضی در حد عذاب اکبر یا عذاب عظیم‌اند.
امکانِ برون آمدن از عده‌ای از چاه‌ها سهل و آسان است و از عده‌ای نیز با سختی‌ها و مشکلات عدیده می‌توان خارج شد. به‌ هر حال آنچه قابل‌ توجه است مسئله توبه و شورش درونی انسان‌هاعلیه بدی‌های خود است. خداوند این راه را تا پایان عمر برای همگان مفتوح نگه‌داشته تا "فضیل عیاض‌ها" بتوانند عارف واصل گشته و "حرّ ریاحی" معارض امام معصوم، به حرّ شهید اول کربلا مبدل شود.


به عون الله تعالی بتوانیم چاه‌های سر راه کمالات خود را به ‌خوبی بشناسیم و مراقبت کنیم؛ در هیچکدام سقوط ننماییم و در صورت سقوط، نجات خود را از خالق مهربان با توجه به استغفار طلب کنیم و بدانیم که بهترین و خوب‌ترین بندگان خدا از نظر قرآن، یعنی "نِعمَ العَبدها" همان "اَبواب‌ها" هستند یعنی کسانی که همواره رو به سوی خدا دارند و به او مراجعه می‌کنند.

تدوین و تنظیم: مصطفی نیلی‌پور

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی