مصطفی نیلی‌پور

نوشته‌ها و گفتارهایی در کسوت معلمی

مصطفی نیلی‌پور

نوشته‌ها و گفتارهایی در کسوت معلمی

مصطفی نیلی‌پور
آخرین نظرات
  • ما چه تصور و تصویری از نوجوانان خود داریم؟
  • آیا فرزندمان همانست که تصور داریم و تصور کرده‌ایم؟
  • تا چه اندازه تصور ما از فرزندمان با آنچه که هست واقعیت دارد و تطبیق می‌کند؟
  • آیا تصور ما از فرزندمان دقیقاً منطبق بر موازین ارزشی و علمی است یا اینکه می‌خواهیم همانندسازی کنیم؟
  • آیا به‌راستی از خودمان تصوّر و تصویر روشن و کاملی داریم و خود را چگونه می‌بینیم؟
  • آیا همراه تغییرات و تحولات سنی فرزندمان، خود را محتاج تغییر رفتار نسبت به او می‌دانیم و آیا این امر به‌راحتی امکان‌پذیر است؟
  • آیا به‌خوبی می‌دانیم که مهم‌ترین ویژگی و خصوصیت دوران نوجوانی چیست که با شناخت آگاهانه و عالمانه آن ویژگی، بهتر بتوان نیازهای او را در این دوران سرنوشت‌ساز شناخت و تا حدی درصدد رفع آن نیازها برآمد؟

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۴۵

واقفیه کسانی هستند که به بهانه‌های واهی، در مورد یک حجت خدا توقف نموده و پیشوای الهی بعدی را نمی‌پذیرفتند. جریان واقفیه شامل موارد فراوانی بوده که حتی قبل از تاریخ اسلام نیز وجود داشته است. این توقف بر حجت خدا در تاریخ اسلام، ظهور و بروز بیشتری داشته است. هرگاه یکی از پیشوایان الهی از دنیا می‌رفتند، گروهی به دلیل اینکه شخصیت رهبر گذشته را خیلی ارزشمند و استثنایی می‌دانستند، بر روی رهبر گذشته توقف می‌کردند و رهبر آینده را قبول نمی‌کردند.

 

واقفیه قبل از اسلام:

وقتی که حضرت موسی(ع) از دنیا رفتند و مدتی بعد، حضرت عیسی(ع) اعلام رسالت کردند، چون قوم یهود، سخت روی شخصیت حضرت موسی(ع) تکیه داشتند و معتقد بودند که حضرت موسی(ع) دارای شخصیت والا و بی‌نظیری بوده و بر آن حضرت توقف نمودند؛ لذا حضرت عیسی(ع) را به‌عنوان پیامبر الهی، نپذیرفتند. همین گونه بود که وقتی حضرت رسول اکرم(ص) اظهار رسالت کردند، چون مسیحیان معتقد بودند که حضرت عیسی(ع) بی‌بدیل است، از این جهت بر آن پیامبر خدا تاکید نموده، پیامبر اسلام(ص) را نپذیرفتند و این یعنی توقف بر حضرت عیسی(ع).

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۳۵

در جهانی زندگی می‌کنیم که شاهد فراز و نشیب‌ها و تحولات گوناگونی بوده و خواهد بود. با رشد علمی و تحولات حیرت ‌انگیز تکنولوژی و شکوفایی استعدادها و رشد عقلانی انسان‌ها، دگرگونی‌های عدیده‌ای را ناظر هستیم.

این تغییرات و تحولات در حدی است که مناسبات انسانی و ارزش‌ها را نه ‌تنها تغییر داده، بلکه دگرگون و واژگونه کرده است. اینجاست که این سؤال مطرح می‌شود که آیا امکان دارد با توجه به متغیرات فراوان عالم، اصول ثابتی در زندگی انسان‌ها وجود داشته باشد؟

در جواب باید گفت قطعاً اصولی همچنان ثابت تا به امروز وجود داشته و دارد و تا پایان این جهان، وجود خواهد داشت؛ این اصول تغییر ناپذیرند و مردم برای تداوم زندگی سالم انسانی خود، باید به آن‌ها پایبند باشند و لازمه زندگی انسان، "کما هو حقه" رعایت، توجه و عمل به این اصول ثابت زندگی است و در غیر این‌صورت انسان‌ها با مشکلات و عوارض گوناگون و حتی غیرمنتظره‌ای مواجه می‌شوند که عموماً قابل جبران هم نبوده و جامعه و افراد آن را به "چه کنم چه کنم" مبتلا می‌نماید.

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۲۴

إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

 

درگذشت استاد بزرگوار و صنعتگر پرتلاش حاج آقا محمد فولادگر را به همه همسنگران، جامعه علمی و دانشگاهی، صنعتگران شریف، به‌ویژه خانواده معزّز و مکرم آن فقید سعید، تسلیت عرض نموده و از خداوند قادر متعال علوّ درجات آن عزیز بار یافته به ملکوت، و برای بستگان و وابستگان و فرزندان فرهیخته و برومندش به‌ویژه آقای دکتر حمیدرضا فولادگر، نماینده مردم شهیدپرور اصفهان در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی، صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت می‌نمایم.

مرحوم حاج آقا محمد فولادگر، عمر پربرکت خود را وقف خدمت به قرآن، نهج‌البلاغه، اخلاق، معارف اسلامی و صنعت نمود و توانست استوانه‌های علمی، دینی و صنعتی را به جامعه عرضه کند که ان شاء الله، باقیات‌الصالحات فراوان و کم‌نظیری از خود بر جای گذاشته است.

او که مردی مخلص، بی‌ادعا، ساده‌زیست، پرتلاش، پرمایه و مردمی بود، می‌تواند چراغ راه همگان باشد.

روحش شاد و یادش گرامی.

۰ نظر ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۱۳

برای بشریت خُرد شده و نگونسار امروز، آیا راه  نجاتی  جز شناختن و شناساندن ارزش‌های متجلی در حسین علیه السلام، راه دیگری هست؟

امروزی که:

ظلمات الحاد،

زمهریر پوچی،

دوزخ اسراف و اشرافیگری،

سرگردانی و یاوه‌سرائی،

اباحه گری و عریان گرایی،

ارزش کُشی و خدا فراموشی،

دنیا دوستی و وارونگی حقایق،

شکم‌بارگی و شهوت‌رانی،

ظلم و ستم بارگی،

جهنم فقر و محرومیت،

در آن ساری و جاری است، در دنیایی که نسل جوانش سرگشته، حیران و مبتلا به "بحران محبوب" است، آیا حقیقتی سودمندتر از "حسین شناسی" و "حسین دوستی" وجود دارد؟

 آیا جز شناختن و شناساندن ارزش‌های متجلی در حسین(ع) راه دیگری هست؟

 تنها راه نجات، رویکردی دقیق و همه‌ جانبه به ارزش‌های الهی، از گذرگاه حسین(ع) می‌باشد.

 

مصطفی نیلی‌پور

۰ نظر ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۲۱

من غرورم، من بزرگ‌ترین عابد زمان را به زانو درآوردم.

من عبادتگر دوران را تا مرحله شیطان شدن رساندم!

من غرورم، من عیب‌ها را می‌پوشانم و حسن نما می‌سازم!

مرا می‌شناسی، من در نیات آدم‌ها تصرف می‌کنم!

من آرامش درونی انسان‌ها را از آن‌ها می‌گیرم!

من خودخواهی را برایت پسندیدم و مردم‌ دوستی را برایت منع کردم.

من غرورم. من توجیه را آفریدم!

من پیر و جوان، زن و مرد، نمی‌شناسم، همگان را نصیب می‌دهم.

من به ‌هیچ ‌وجه انسان را تا پایان عمر رهایش نمی‌کنم.

من غرورم، من به صورت‌های مختلف جلوه‌گر می‌شوم.

با این‌که آسایش را از انسان‌ها می‌گیرم ولی مرا دوست دارند و از من بیزاز نیستند!

من غرورم، هم با جاهلان رفیقم هم با عالمان!

من تو را در فقر و ناتوانی هم رهایت نمی‌کنم، از تو دست‌بردار نیستم.

من شرف و اصالت و همه چیز را در غرور خلاصه کرده‌ام.

من غروم، می شناسیَم.

۰ نظر ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۵۸

من اعتبار انسانم.

من پردازش کننده اطلاعاتم.

من فصل ممیز انسانم، دیگر موجودات عالم حتی فرشتگان از من بی‌نصیب‌اند!

من توقف و سکون و ایستائی را برنمی‌تابم!

من پیشرفت و تعالی و بالندگی را برای انسان‌ها به ارمغان آورده‌ام!

من اندیشه‌ام، من نماینده‌ی مدبّر هستی، پروردگارم.

من اندیشه‌ام، آئینه‌ای زلال و شفافم(حدیث علوی)؛

در پرتو وجودم، معرفت‌ الله حاصل می‌شود.

من، سرعت، سبقت و استقامت در کارهای نیک را گام‌های ترقی و تعالی می‌شناسم(آیات قرآن).

من خوش‌ منظرم و بهره‌های گوناگونی به انسان‌ها بخشیده‌ام!

من در سیر معلوماتِ موجود، مجهولات را مکشوف می‌سازم.

من اندیشه‌ام، می‌شناسیَم

۰ نظر ۱۷ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۰۱