در این نوشتار سعی شده است تا تعدادی از صفات و ویژگیهای افراد موفق بیان شود. از خالق توفیقها مسئلت داریم تا ما را در زمره موفقها قرار دهد و دَمادَم در همه عرصههای زندگی، موفقمان بدارد که خودش فرمود: "وما توفیقي الّا بالله".
در چهارده قرن پیش بر فراز کوه حرا، رسول آزادی آور اسلام در چهل سالگی در افقی مبین به ره آوردی عظیم به نام بعثت دست یافت.
بعثت علاوه بر اینکه به رسول اکرم (ص) مربوط می شود پیامی برای نسل حاضر در هر زمان است.
جامعه بشری معمولاً از سه تا پنج نسل را در بر دارد، یک نسل آن میانی است که بار سنگین رسالت زمان را بر عهده دارد " رسالت زمان " را بسیاری می فهمند اما در آنها انگیزه ای برای انجام رسالت وجود ندارد آنهایی رسالت دار واقعی هستند که به بعثت برسند و بر انگیخته شوند، اگر نسلی خود را نسل مبعوث بیابد می تواند تحولی عمیق و شگفت در زمان خویش پدید آورد همان طور که در دهه 40 تا 60 نسل مبعوث آن زمان به رهبری "امامت مبعوث" زمان امام خمینی (ره) توانست رسالت سرنگونی نظام ستم شاهی را به انجام و نظام جمهوری اسلامی بر اساس ولایت فقیه را جایگزین آن کند و "نسل جانشین " در دهه 60 تا 70 در دفاع مقدس نسل مبعوث شد و آن حماسه عظیم را به پا کرد و طولانی ترین جنگ پس از جنگ جهانی دوم را در نا برابری کامل یک طرف یک ملت مبعوث و طرف دیگر همه قدرتهای استکبار جهان و منطقه ، توانست به پیروزی برساند.
اکنون سوال مهم این است که مساله شناسی نسل ما در دوران فعلی چیست ؟
این حقیقت که "حکومت آرمانی، حکومتی شکستخورده نیست" را با تبیین دو گفتمان علوی و گفتمان معاویهای مورد بررسی قرار میدهیم:
گفتمان حکومت علوی:
این گفتمان حالت سمبلیک و ایدهآلی ندارد؛ بلکه جنبه ارزشی، واقعی و حالتی، شدنی دارد. در این رابطه امام علی(علیه السلام) میفرمایند: من در تمام دوران حکومت و مبارزات، به خدا سوگند حتی یک دروغ به مردم نگفتم و چیزی را که به مردم مربوط میشود از آنان پنهان نکردم.
امام حسن(علیه السلام) از همان آغاز حکومت هفت ماهه خود1 و پس از بیعت مردم با وی، آهنگ پیکار با معاویه نمود. ایشان طی نامهای به معاویه اعلام کرد: اگر اراده جنگ داری من مهیای کارزارم.
معاویه پاسخ بسیار نامناسبی به نامه امام(علیه السلام) داد. مکاتبات ادامه پیدا کرد تا اینکه معاویه سپاهی گران گرد آورد و از سوی شام، مرکز حکومت خود، به عراق، مرکز حکومت امام(علیه السلام) گسیل داشت.
امام(علیه السلام) با تمام قوا به درگیری نظامی و برپا کردن کارزار پرداختند.
در هر زمان بودهاند مصلحین و بزرگانی که دغدغه دینداری مردم را داشته و نیز مفسدینی که همواره درصدد مبارزه با دین و دینداران عمل میکردهاند.
امروزه با گسترش فضاهای مجازی و رسانهها پرداختن به دو مبحث "دین پذیری و دین گریزی" امری فوق العاده ضروری و بهروز است.
از این رو بهطور گذرا و فهرستوار به این دو مقوله پرداخته میشود.
برای آنان که دغدغه تربیت فرزندان، این سرمایههای ماندگار خود را دارند.
برای آنان که تربیت را قیمتی شدن و قیمتی نمودن فرزندان خویش، میدانند.
برای آنان که خانواده و ارکان آن را دستِکم و سهل و آسان نمیپندارند.
برای آنان که تربیت را کاری "احساسی ادراکی" دانسته نه صرفاً احساسی، نه کاملاً ادراکی.
برای آنان که زبان تربیت را حکایتِ سوزن و چاه کندن میدانند.
روشن است که برای داشتن زبان ارتباط مؤثر با نسل نوجوان و جوان، در این عصر و زمان، که ویژگی عمدهی آن پرتماسترین دورانها است، باید ظرافتها، حساسیتها، مهارتهای خاص و دانش ویژهای را در امر تربیت نوجوانان و جوانان بهکار ببریم.
از طرفی دیگر، باید به این موضوع نیز توجه کنیم که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری ارکان شخصیتی این عزیزان، دارد. همچنین این نامعلمها، یکی از عوامل فاصله اندازی شدید، بین نسلها هستند، بهطوریکه امروزه دو نسل "والدین و فرزندان" و "معلم و دانش آموزان" زبان همدیگر را نمیفهمند و گویی که هر کدام، در سیارهای جدا از هم زندگی میکنند.
بنابراین در این مقاله، سعی بر آن است که زبانهای گوناگون ارتباط با نوجوانان و جوانان، که برگرفته از منابع مختلف تربیتی و تجارب چند ساله است، به معرض فکر و نظر شما دردآشنایان قرار گیرد؛ به امید آنکه بتوانیم نسل بالنده و مفیدی را تحویل جامعه دهیم.
تغییرات دوران ما شتابی فراوان گرفته است و ما اینک شهروند دورانی هستیم که دانش و فناوری و پیشرفتهای علمی با سرعتی فوق تصور در حال تغییر است. این دگرگونیها درحدی است که حتی ارزشها و مناسبات انسانی را به بازیچه گرفته و تا حدی دگرگون و واژگونه نموده است.
امروز متغیرات فراوانی را در جامعه شاهد هستیم؛ از جمله تغییرِ تعریفِ سواد.
فرهیختگان و نهادهای مختلف، دانشها و مهارتهای جدیدی را برای زیستن در هزاره کنونی ضروری میدانند که بر آنها نام سواد نهادهاند.
از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره نمود: سواد عاطفی، سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد رسانهای، سواد رایانهای، سواد بهداشتی، سواد فرهنگی، سواد حقوقی و سواد آموزش و پرورش و... .
درمجموع میتوان گفت که در این عصر و زمان، نیازمندِ بازنگری به مفهوم سواد هستیم؛ چرا که موارد یاد شده، هر یک شاخهای از تنه اصلی، یعنی همان سواد زندگی است.