قلم را یارای وصف او نیست چرا که او را " اَبافاضل " خوانند و این لقب شاید گویاترین وصف او باشد؛ زیرا او برخوردار از فضائل و کمالات گوناگون است تا آنجا که او را تا آستانه عصمت به پیش برده است.
او را امام صادق(علیه السلام) عبد صالحش خواند زیرا به تمامی، مطیع خدا و رسول و امام زمانش بود. امام سجاد(علیه السلام) دربارهاش فرمود: عمویم عباس که خدایش رحمت کناد خود را فدای امام زمانش کرد و ایثارها نمود تا اینکه دو دستش قطع گردید و خداوند در عوض به او دو بال، عطا فرمود که در بهشت با آن دو بال همراه فرشتگان پرواز می کند.
غدیری که منظور پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) بانی و معمار آن بود با غدیری که امروزه بسیاری مطرح میکنند و برداشت دارند متفاوت است. غدیری که هماکنون شاهد آن هستیم از دو سو تحریف شده است: از یک طرف خودیها و از سوی دیگر اغیار.
خودیها غدیر را تشریفاتی و حبّی دیدند و پوستهی غدیری را گرفتند که این غدیر منظور رسول اکرم(ص) نبوده و نخواهد بود؛ چراکه خطبه غدیر که در حکم منشور جهانی و جاودانه نبوی است و بیانگر رفتار بیست و سه ساله حضرتش میباشد گویای این حقیقت است که غدیر، یعنی حکومت امام معصوم در طول تاریخ بشریت و حال آنکه اینان غدیر را مُثله کرده و بهصورت سکولار میبینند و میفهمند.
آن عدهای که به خورشید علوی نزدیک میشوند یا طاقت دیدارش را ندارند و یا از وصف آن دلدار عاجزند. تنها چشم بینا و زبان گویا که از جان صاف و قلب پاک تراوش کرده شهودش را آسان و تعریفش را روان میسازد و این نیز از مواهب عالیه الهی است به انسان. (بخشی از نوشتار ذیل)
علی(ع) که تجلی عالی ذات اعلای الهی است برتر از آن است که به وصف درآید و برای او شبیه و نظیر ذکر شود.
خورشید وجود او مانع نگرش و ظاهر هستی وی، حجاب باطن اوست. آن موجود علوی و سماوی که در کوتاه مدت زمینی شد، تنها کعبه میتوانست تجلی وجودش را پذیرا باشد و تنها محراب عبادت مسجد، توان تحمل بار سنگین شهادتش را داشت. هرجا پا مینهاد سراج فتح و چراغ ظفر میافروخت.