یکی از روشهای تربیتی کارآمد بهویژه در فرهنگ قرآنی، قرار دادن مخاطب در برابر سؤال یا سؤالات است؛ چراکه از این رهگذر، انسانها به تأمل و توقف در آنچه که میاندیشند و آنچه میکنند، واداشته میشوند و چه بسا موجب دگرگونیها و انقلابها در روشها و منشهای انسانی میشود. صدها سؤالی که در قرآن مطرح شده گویای این امر است ازجمله دو ابر سوال ذیل:
لذا مجموعه سؤالاتی در زمینههای گوناگون عنوان شده تا هر کس خود را در معرض آنان قرار داده و به خود پاسخ دهد.
انسانها را میتوان از نظر دعا و درخواست از خداوند به چهار دسته زیر تقسیم بندی نمود:
نمونهها:
تنظیم و تدوین: مصطفی نیلیپور
عدهای از اصحاب امام صادق(علیه السلام) در خدمت حضرتش بودند. سخن از عقل و جهل به میان آمد. حضرت(ع) فرمودند: باید عقل و لشکریانش، و جهل و لشکریانش را بشناسید. یکی از اصحاب عرض کرد: فدایت شوم آنچه لازم است برایمان بفرمایید.
قال الصادق(ع):
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ مِنَ الرُّوحَانِیِّینَ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مِنْ نُورِهِ فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقْتُكَ خَلْقاً عَظِیماً وَ كَرَّمْتُكَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِی ... ثُمَّ جَعَلَ لِلْعَقْلِ خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ جُنْداً فَلَمَّا رَأَى الْجَهْلُ ... فَأَعْطِنِی مِنَ الْجُنْدِ مِثْلَ مَا أَعْطَیْتَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَإِنْ عَصَیْتَ بَعْدَ ذَلِكَ أَخْرَجْتُكَ وَ جُنْدَكَ مِنْ رَحْمَتِی قَالَ قَدْ رَضِیتُ فَأَعْطَاهُ خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ جُنْداً ...
خدای من، تویی که والا مکانی
تویی که جبرانکننده بزرگواری
تویی که سخت توانمندی
تویی که از خلایق بینیازی
تویی که کبریاییات فوقالعاده است
تویی که بر انجام هر کاری که بخواهی توانایی
تویی که رحمت و لطف تو نزدیک است
تویی که بر وعدههایت عمل میکنی
تویی که صاحب نعمت فراوان
توییکه هرگاه خوانده شوی نزدیکی
تویی که بر کلیه خلق، احاطه داری
تویی که هر که به درگاهت توبه کند میپذیری
تویی که هر چه اراده کنی بر آن توانایی
تویی که هر چه بخواهی دست یافتنی است
هر که شکرت کند شکرش گویی
هر که ذکرت کند ذکرش گویی
نیازمندانه تو را میخوانم
فقیرانه به درگاهت روی میآورم
خائفانه به پیشگاهت ناله سر میدهم
مغمومانه به درگاهت اشک میریزم
ناتوانانه از تو کمک میگیرم
کفایتخواهانه بر تو توکل میکنم.
منبع:
بحارالانوار، جلد ۹۹، المصباح المجتهد کفعمی
گردآوری: مصطفی نیلیپور
1) ستایش حق و تعالی:
ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد؛ و صنعت هیچ صنعتگری به پای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را به سرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت.
2) تجدید عهد و میثاق با خدا:
پروردگارا بهسوی تو روی آورم و به ربوبیت تو گواهی دهم و اعتراف کنم که تو تربیتکننده و پرورنده منی و بازگشتم بهسوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم.
آیات فراوان و روایات گوناگون، بیانگر این حقیقت است که رکن اساسی دین، وفاداری و پایبندی به تعهدات دینی است.
اولین عهد و پیمانی که آفریدگار از ما انسانها اخذ نمود، تعهد به عبودیت او و مخالفت با شیطان بود: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (یس، آیه 60).
در موارد متعددی امر به وفای عهد و پیمانها و پایبندی ارزشمند به آن که موجب جلب رضایت پروردگار است مورد تاکید میباشد(بقره، آیه 40- بقره، آیه 27- نحل، آیه 90- مائده، آیه 1 و...).
همچنین در زمینه پیمانشکنیها و نقض عهدها و نقض پیمانها آیات فراوانی را مشاهده میکنیم.
آیا برای بشریت خردشده و نگونساری که امروز دچار بحران محبوب است، جز شناختن و شناساندن ارزشهای متجلی در علی(علیه السلام) راهی هست؟! امروزی که بشر در ظلمات الحاد، زمهریر پوچی و هیچی و دوزخ اسراف و تکاثر و دنيـا دوسـتی و سرگردانی و یاوهسرائی و جاهلیتگرایی و ارزش کُشی و خدا فراموشی و جهتم فقر و محرومیت در آن جاری و ساری است!.(بخشی از نوشتار ذیل)
او امیر در میدان شگفتیها بود. با شگفتی به دنیا آمد، با شگفتیها زیست و با شگفتی به شهادت رسید.
در متن خطبه غدیر مشاهده میکنیم که پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) پیرامون ولایت علوی، نبایدها و انذارها و هشدارهایی با تعابیر گوناگون مطرح می نمایند و از جهتی دیگر، اوامر غدیری و التزامات ولایت علوی را به عنوان بایدهای غدیر بیان می نمایند.
راستی اگر امّت مسلمان این هشدارها و بایدهای غدیری نبوی را رعایت میکرد دنیای مسلمان امروز چگونه بود؟
غدیری که منظور پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) بانی و معمار آن بود با غدیری که امروزه بسیاری مطرح میکنند و برداشت دارند متفاوت است. غدیری که هماکنون شاهد آن هستیم از دو سو تحریف شده است: از یک طرف خودیها و از سوی دیگر اغیار.
خودیها غدیر را تشریفاتی و حبّی دیدند و پوستهی غدیری را گرفتند که این غدیر منظور رسول اکرم(ص) نبوده و نخواهد بود؛ چراکه خطبه غدیر که در حکم منشور جهانی و جاودانه نبوی است و بیانگر رفتار بیست و سه ساله حضرتش میباشد گویای این حقیقت است که غدیر، یعنی حکومت امام معصوم در طول تاریخ بشریت و حال آنکه اینان غدیر را مُثله کرده و بهصورت سکولار میبینند و میفهمند.