من غرورم، من بزرگترین عابد زمان را به زانو درآوردم.
من عبادتگر دوران را تا مرحله شیطان شدن رساندم!
من غرورم، من عیبها را میپوشانم و حسن نما میسازم!
مرا میشناسی، من در نیات آدمها تصرف میکنم!
من آرامش درونی انسانها را از آنها میگیرم!
من خودخواهی را برایت پسندیدم و مردم دوستی را برایت منع کردم.
من غرورم. من توجیه را آفریدم!
من پیر و جوان، زن و مرد، نمیشناسم، همگان را نصیب میدهم.
من به هیچ وجه انسان را تا پایان عمر رهایش نمیکنم.
من غرورم، من به صورتهای مختلف جلوهگر میشوم.
با اینکه آسایش را از انسانها میگیرم ولی مرا دوست دارند و از من بیزاز نیستند!
من غرورم، هم با جاهلان رفیقم هم با عالمان!
من تو را در فقر و ناتوانی هم رهایت نمیکنم، از تو دستبردار نیستم.
من شرف و اصالت و همه چیز را در غرور خلاصه کردهام.
من غروم، می شناسیَم.
۰ نظر
۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۵۸