مصطفی نیلی‌پور

نوشته‌ها و گفتارهایی در کسوت معلمی

مصطفی نیلی‌پور

نوشته‌ها و گفتارهایی در کسوت معلمی

مصطفی نیلی‌پور
آخرین نظرات

گستره توجه قرآن کریم به نفس، این اعجوبة الخلقه

چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۷:۱۷ ق.ظ

درباره نفسِ انسان، صدها سال است که حکما و اندیشمندان اسلامی بررسی‌ها و نظریه‌های فراوان و حتی متضادی ارائه کرده‌اند. مسائل گوناگونی از قبیل معرفت نفس، جوهریت نفس، تجرد نفس، کیفیت پیدایش نفس، بقاء ابدی نفس و کیفیت تعلق و تدبیر نفس به بدن و امثال آن را مطرح کرده‌اند. در بین حکما، فلاسفه و عرفا نیز پیرامونِ مراتب نفس و مبدأ آن صحبت‌های متفاوت و گوناگونی وجود دارد.

برخی از اندیشمندان قرآنی مراتب نفس در قرآن کریم را بدین‌گونه عنوان کرده‌اند: نفس مسوّله، نفس امّاره، نفس لوّامه، نفس ملهَمه، نفس مطمئنه. در این رتبه‌بندی، مبدأ نفس را نفس مسوّله و مرتبه والاتر از آن را نفس امّاره دانسته‌اند و حال آن‌که این‌چنین نیست.

مراتب پنج‌گانه یادشده بعضی جلوه‌های نازله نفس‌اند؛ مانند نفس مسوّله و نفس امّاره و عده‌ای جلوه‌های متعالیه نفس‌اند که مبداء آن‌ها نفس لوّامه می‌باشد.

 

در بررسی‌های عمیق‌تر در پهنه گسترده قرآن، مشاهده می‌کنیم که بیش از شصت جلوه از نفس بیان شده ‌است که تعداد زیادی از آنان جَلَوات نازله نفس و جنبه سلبی دارند و تعداد قابل‌توجهی جلوه‌های متعالی نفس را ترسیم می‌کنند و جنبه اثباتی دارند و از جهتی دیگر، بیش از بیست مورد تحت عنوان"کُلُّ نَفسٍ" وجود دارد که حقیقتی است قرآنی و به این صورت تبیین گردیده است.

گستردگی دامنه پرداختن به نفس در قرآن، نشان از عظمت این خلقت شگفت الهی است که آن را اعجوبة الخلقه عنوان داده‌اند که در سیرِ جان و نفس آدمی از طرفی، نفسِ سبعی و بهیمی را می‌بینیم و از طرف دیگر ده‌ها گونه از جلوه‌های مثبت را که نفس صابره و نفس مجاهد و نفس ملهمه و مطمئنه ازجمله آنان می باشد.

نفسی که کل تجزیه‌ناپذیر است و در این اقیانوس پهناور، ابعاد گوناگون شناخته ‌شده و ناشناخته فراوانی وجود دارد. بخش‌هایی عَلَن و آشکار و بخش‌هایی به صورت سرّ و قسمت‌هایی به صورت خفی و اَخفی است.

این نفس چیست که به تعبیر انسان شناس اعظم جهان، حضرت علی(ع) می‌تواند اَعدی عدوّ[1]، یعنی دشمن‌ترین دشمنان انسان شود و به تعبیر حدیث قدسی می‌تواند میزبانی[2] خدا را عهده‌دار گردد. یک سرِ نفسِ انسان، دشمن‌ترین دشمنان و سرِ دیگر، پذیرای خدا باشد و این عالم اکبر است که چنین دامنه گسترده و بیکرانه‌ای را دارا می‌باشد؛ العظمة لله.

نفسی که در آن زیبا خواهی و تمایلات معنوی، اراده انسان، عواطف انسان، اندیشه انسان، تخیلات انسان، آگاهی انسان، وجدان انسان، تمایلات مادی انسان، خلاقیت انسان، عشق و پرستش انسان و کمال‌طلبی انسان و حقایقی از این قبیل وجود دارد. نفسی که دارای لایه‌ها و جلوه‌های فراوان و متضاد و منحط و متعالی است.

ذیلاً اشاراتی به جلوات نفس در قرآن می‌نماییم:

الف) برخی جلوه‌های نازله نفس در قرآن کریم

 

1) نفس مفتونه(نفس فتنه انگیز): وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ، ولی شما خود را [به سبب نفاق و دشمنی با خدا و رسول] در بلا و هلاکت و فتنه افکندید(حدید، 14).
من ز فکر نفس دیدم چیزها               که برد از سِحر خود تمییزها

 

2) نفس ناکثه(نفس پیمان شکن): إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ، به یقین کسانی که با تو بیعت می‌کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می‌کنند؛ قدرت خدا بالاتر از همه قدرتهاست. پس کسی که پیمان می‌شکند فقط به زیان خود می‌شکند(فتح، 10).

 

3) نفس ضالّه(نفس گمراه): نفسی که دچار گمراهی ثانویه است که این گمراهی به انتخاب خود انسان صورت گرفته است و الّا گمراهی اولیه که انسان از اساس گمراه آفریده شده باشد، وجود ندارد. وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا، و هر که گمراه گردد، فقط به زیانِ خود گمراهی را انتخاب کرده است(یونس، 108).

 

4) نفس مسوّله(نفس آرایشگر زشتی‌ها):وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ، برادران یوسف پیراهنی به دغل خونین آوردند [تا یعقوب مرگ یوسف را باور کند]. یعقوب گفت: چنین نیست که می‌گویید، بلکه نفس شما کاری [زشت را] در نظرتان آراست [تا انجامش بر شما آسان شود](یوسف، 18).
نفس اژدرهاست کی او مرده است                از غم بی آلتی او مرده است

 

5) نفس سفیهه: نفسی که خود را به نادانی زده است. وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ، و کیست که از آیین ابراهیم روی گردان شود، جز کسی که [خود را خوار و بی ارزش کند و] خویش را به نادانی و سبک مغزی زند؟(بقره، 130).

 

6) نفس بخیله(نفس بخل پیشه): فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ، پس برخی از شما بخل می‌ورزند، و هر که بخل پیشه کند، فقط نسبت به [سعادت و خوشبختی] خود بخیل است، و خدا [از انفاق و صدقات شما] بی نیاز است(محمد، 38).

 

7) نفس ناسیه(نفس فراموشکار): أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ، آیا مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خود را [در ارتباط با نیکی] فراموش می‌کنید؟ (بقره، 44). لازم به ذکر است که وظیفه دیگران در رابطه با نفس فراموشکار، تذکر و یادآوری‌ها است.
گر نخواهی خود فراموشت شود                    یاد او کن یاد او کن یاد او

 

 

8) نفس باغیه(نفس  تجاوز کار و حریم شکن): أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ، ای مردم! تجاوز و سرکشی شما فقط به زیان خود شماست(یونس، 23).
مادر بت‌ها بت نفس شماست                        ز آنکه آن بت مار و این بت اژدهاست

 

9) نفس قاتله: نفسی است که حاضر به قتل و نابودی فرد یا افرادی می‌شود. مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا، هر کس انسانی را جز برای حق، [قصاص] یا بدون آن‌که فسادی در زمین کرده باشد، بکشد، چنان است که همه انسان ها را کشته است(مائده، 32).

 

10) نفس خادعه: نفسی است که اهل مکر و خدعه و نیرنگ و نقشه‌کشی‌های شیطانی است. يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ، [به گمان باطلشان] می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند، ولی [این حقیقت را] درک نمی‌کنند(بقره، 9).
بت شکن سهل باشد نیک سهل                        سهل دیدن نفس را جهل است جهل

 

11) نفس خاسره(نفس سرمایه سوز): الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ، فقط کسانی که سرمایه وجودشان را تباه کرده‌اند، ایمان نمی‌آورند(انعام، 12).

 

12) نفس متحسره: نفسی که مبتلا به حسرت و تاسف و پشیمانی شده است. أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ، این‌که مبادا آن‌که کسی بگوید: دریغ و افسوس بر اهمال کاری و تقصیری که درباره خدا کردم(زمر ، 56).

 

13) نفس امّاره: نفسی است که انسان را به سوی بدی‌ها ترغیب می‌کند، البته با مشارکت شیطان. إنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ، من خود را از گناه تبرئه نمی‌کنم؛ زیرا نفس طغیان گر، بسیار به بدی فرمان می‌دهد(یوسف، 53).

 

14) نفس شحیح: نفسی که بخیل و حریص است. وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، و کسانی که خود را از بخل و حرص بازدارند آنان رستگارند(تغابن، 16- حشر، 9).

 

ب) برخی جلوه‌های متعالیه نفس در قرآن کریم:

1) نفس متفکر: این بُعد از نفس در حدی از جایگاه متعالی برخوردار است که منبع تفکر آدمی است؛ منبعی عظیم که خالق، ما را به سیر و سیاحت این عالَم کبیر فرا می‌خواند. أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ، آیا در [فرصت‌های خاص] به تفکر در نفس خود نمی‌پردازید؟(روم، 8).

 

2) نفس مُقسَمَه: نفسی که از آفریده‌های ویژه خداوند است تا حدی که مورد قسم پروردگار قرار می‌گیرد. وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا، قسم به نفس و آن‌که آن را درست و نیکو نمود(شمس، 7).

 

3) نفس متکلم: سخن گفتن نفس، غیر از سخن گفتن‌های دنیوی است. این سخن گفتن با زبان باطن و با زبان نفس انسانی است. يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ، روز قیامت، روزی است که چون فرا می‌رسد، هیچ نفسی جز به اذن الهی، اجازه سخن گفتن ندارد(هود، 105).

 

4) نفس کافیه: نفس قرائتگر احوالات، رفتارها و گفتارها که نفس ویژه آن جهانی است. اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا، [به او می‌گویند:] کتاب خود را بخوان، کافی است که امروز خودت بر خود حسابگر باشی(اسراء، 14).

 

5) نفس بصیر: ساختار وجودیِ نفس آدمی آن‌گونه آفریده شده که از بصیرت و بینایی خاصی برخوردار است. خود می‌داند و می‌فهمد چه می‌کند، چه می‌گوید و بر انجام آنها آگاه است مشروط بر اینکه دست از توجیه گری بردارد.  بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ، بلکه انسان، خود به وضع خویش بیناست(ذاریات، 21- قیامت، 14).

 

6) نفس مجاهد: انسان ذاتاً مجاهد آفریده شده و این استعداد جهاد در جنبه‌های مختلف است که باید در عمل شکوفا و رشد یابد تا به کمالاتی دست یابد. وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ، و کسی که [در راه خدا] بکوشد فقط به سود خودش می‌کوشد(عنکبوت، 6).
ای شهان کشتیم ما خصم برون                                    مانده ز آن خصمی بتر اندر درون

 

 

7) نفس مکلف: تکالیف تعیین شده از جانب خداوند بر اساس طاقت و توان انسان‌ها است؛ ولی روشن است که ظرفیت و توان انسان‌ها یکسان نیست. اساس خلقتِ انسانِ سالم، بر انجام تکالیف و عمل بر محور وظائف تعیین شده است تا ظرفیت لازم را پیدا کند. لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا، ما هیچ کس را جز به اندازه طاقتش تکلیف نمی‌کنیم(انعام، 152- اعراف، 42- بقره، 286).

 

8) نفس ذاکره: همان‌گونه که انسان مبتلا به فراموشی و فراموشکاری می‌شود، هم از درون او را متذکر می‌کنند و هم از بیرون توسط دیگران متذکر می‌شود. وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ، و آنان که چون کار زشتی مرتکب شوند یا بر خود ستم ورزند، خدا را یاد کنند(آل‌ عمران، 135).

 

9) نفس صابره: بنیان دستیابی به کمالات فردی و اجتماعی، بر صبوری و نستوهی در برابر شدائد و گرفتاری‌ها بنا شده است. آنان که در برابر مشکلات، جزع و فزع و بی تابی می‌کنند، قطعاً به والائی‌ها و بالندگی‌های انسانی، دسترسی پیدا نمی‌کنند.
وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ، با کسانی که صبح و شام، پروردگارشان را می‌خوانند، خود را پایدار و شکیبا دار(کهف، 28).

 

10) نفس زکیّه(نفس تزکیه شده): قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا، بی تردید کسی که نفس را [از آلودگی‌ها پاک کرد و] رشد داد، رستگار شد(شمس، 9).

 

11) نفس لوّامه(نفس ملامتگر بدی‌ها): در زمانی که کارهای خلاف فطرت و اوامر الهی انجام شود، نفس لوّامه نمره منفی می‌دهد. وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ، و به نفس سرزنش گر قسم می‌خورم(قیامت، 2).

 

12) نفس مَنهیّه: بُعدی از نفس است که از درون هر انسان، او را نهی از منکر می‌کند؛ یعنی ‌که نهی از منکر، امری ذاتی و درونی است و باید که تجلی بیرونی هم داشته باشد و باید که علاوه بر نهی از منکر از خویشتن، دیگران را از منکر نهی نمود. وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى، و اما کسی که از [بُعدی از] مقام و منزلت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است، پس بی تردید جایگاهش بهشت است(نازعات، 40 و 41).

 

13) نفس مهتدیه: نفس، اصالتاً هدایت پذیر است با انتخاب بهترین‌ها ولی با انتخاب باطل، می‌تواند هدایت گریز یا حتی هدایت ستیز باشد. قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ، بگو: ای مردم! یقیناً حق از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ پس هر که هدایت یابد، فقط این هدایت، به سود خود  اوست(یونس، 108).

 

14) نفس صالحه: نفس انسان ذاتاً صالح گزین و صالح پذیر است و بازگشتِ این گزینشِ شایسته، همواره در تعالی نفس خود انسان تاثیر به سزایی دارد. مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ، هرکس کار شایسته ای انجام دهد، به سود خود اوست(جاثیه، 15).

 

15) نفس مستغفره(نفس استغفار کننده): نفس انسان در معرض آلودگی‌های درونی و بیرونی، فردی، خانوادگی و اجتماعی است و این طلب مغفرت نفسانی، عامل پاکسازی درونی است. وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ، و اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند(نساء، 64).

 

16) نفس شاکره: وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ، و  هر کس که سپاس گزاری کند، به سود خود سپاس گزاری می‌کند(نمل، 40).

 

17) نفس خریداری ‌شده: همین نفسی که هدیه الهی است، می‌تواند با خداوند معامله کند؛ تلاش‌ها، کارها و احوالاتش سودای الهی داشته باشد.
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ، و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می‌فروشد [مانند امیرالمؤمنین علی علیه السلام](بقره، 207).

 

18) نفس ملهمه(نفس الهام‌گر): نفسی است که بستر سالمی فراهم ساخته که فرشتگان الهی، وحی گونه، زمینه‌های خیر را به او القاء می‌کنند.
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا، قسم به نفس و آن‌که آن را درست و نیکو نمود، قطعاً بزه‌کاری و پرهیزکاری اش را به او الهام کرد(شمس، 7 و 8).

 

19) نفس نادمه: نفسِ خطاکارِ هوشیار، به مجرد ارتکاب فعل نهی شده یا احوالات منفی، بیماردلی را ادامه نداده و بلافاصله ندامتی جانانه از خود نشان می‌دهد. فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ، تا این بیماردلان بر آنچه در دل هایشان پنهان می‌داشتند، پشیمان شوند(مائده، 52).

 

20) نفس متجلیه(نفس تجلی‌گاه): این نفس، این عالَم اکبر است که می‌تواند تجلی‌گاه عالَم درون و عالَم بیرون باشد. چرا که خلاصه خلقت و فشرده و عصاره خلقت می‌باشد.
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ، به زودی نشانه‌های خود را در کرانه‌ها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که بی تردید او حق است(فصلت، 53).

 

21) نفس مطمئنه: کامل‌ترین مدارج نفس انسانی است که حالت بیکرانگی دارد و بی مرز شده است. همان انسان حداکثری است که خود مراتبی دارد و انسانِ کامل و معصوم در قله‌ی این مرحله از نفس انسانی قرار دارد. يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ  ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً، ای جان آرام گرفته و اطمینان یافته! به سوی پروردگارت در حالی که از او خشنودی و او هم از تو خشنود است، باز گرد(فجر، 27 و 28).

 

از خالق و صانع نفس و پرورش دهنده آن عاجزانه درخواست می‌کنیم تا ما را از شرور و مراتب نازله نفس مصون و محفوظ بدارد و توفیقات لازم و بسترهای مناسب را در جهت کسب مدارج عالی نفس، که همان نفس مطمئنه است برایمان فراهم سازد؛ بعون الله تعالی.

 


[1] قال علی(ع): أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ

[2] قال الله: اَنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ قُلُوبُهُم

 

پی‌نوشت:

  1. متن آیات قرآن کریم از وبسایت: ParsQuran.com

تهیه و تنظیم: مصطفی نیلی‌پور

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی